روزنامه آرمان: جابهجایی معصومه ابتکار و شهیندخت مولاوردی دو بانوی کابینه یازدهم در دولت دوازدهم از دستگاهی به دستگاه دیگر تا حدود بسیاری برای جامعه زنان غافلگیرکننده بود، اما تغییرات کابینه در دور دوم را بهویژه در مورد زنان، با توجه به مشکلات دولت باید پذیرفت و این مهم نباید بدین مفهوم باشد که زنان به هر آنچه امروز دارند باید اکتفا کنند و نسبت به آن قانع باشند.
بلکه زنان به ویژه بانوان کابینه و مجلس باید همواره برای نه تنها ارتقای خود و کسب کرسیهای وزارت بلکه جهت توسعه ایران، فرزندان خود و نسلهای آینده بکوشند و طی چهار سال آتی تا پایان عمر دولت دوازدهم زمینه را برای به کار گرفته شدن بانوان در دولت آتی فراهم کنند. در این راستا فاطمه دانشور، عضو شورای شهر چهارم، فعال اقتصادی و کنشگر مسائل زنان، با «آرمان» گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
آیا جابهجایی زنان از دستگاهی به دستگاه دیگر در دولت کافی است؟ اساسا این اقدام رئیسجمهور با توجه به تجربه، تخصص و موفقیت ابتکار و مولاوردی در جایگاه محیطزیست و معاونت امور زنان و خانواده، مطلوب و لازم بود؟
در مواجهه با این موضوع دو نگاه وجود دارد. یک نگاه، نگاه عمومی و بیرونی جامعه نسبت به ابتکار و مولاوردی است که در این مورد نگاه مثبتی نیست و هر دو تنزل جایگاه پیدا کردهاند. سازمان محیطزیست ساختار بسیار وسیعتری نسبت به معاونت خانواده دارد. از سویی ابتکار با توجه به اینکه سالهاست در جایگاههای مرتبط با محیطزیست مثل سازمان محیطزیست خدمت میکند، تجربه بسیار زیادی در این حوزه دارد، به همین دلیل انتقال او از سازمان محیطزیست به معاونت خانواده اقدامی غیر ضروری بود.
اگرچه معاونت امور زنان و خانواده نام بزرگی دارد اما در تشکیلات و ساختار اختیارات چندانی ندارد. این معاونت چندان دارای اختیارات نبوده و تشکیلات قدرتمند و بودجه کافی ندارد. این سازمان بیشتر نقش رایزنی، تشریفاتی و دفاع از حقوق زنان و خانواده را دارد و اینکه سایر دستگاها را مجاب کند تا در رابطه با زنان اقداماتی انجام دهند یا ندهند اما خود نیز به تنهایی صاحب دستگاه و تشکیلات نیست.
از سویی تغییر جایگاه مولاوردی از معاونت امور زنان و خانواده به عنوان دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی نیز ضرورت نداشت، زیرا مولاوردی طی چهار سال اخیر مسائل زنان را شفاف و با جسارت بیان کرده و بر حسب انتظار مورد پیگیری قرار داده بود و تعامل خوبی با اقشار مختلف زنان فعال داشته است. بنابراین بهتر آن بود که مولاوردی در سمت قبلی خود ابقا میشد تا بذرهای کاشته شده خود را در چهار سال دوم دولت به بهرهبرداری میرساند.
البته حضور لیلا جنیدی بهعنوان چهره جدید در سطح معاونت را باید تا حدی غنیمت دانست. نگاه دوم اینکه با عنایت به تدبیر و درایت رئیسجمهور این تغییر و جابهجایی با هدف ارتقای جایگاه معاونت زنان و جایگاه حقوق شهروندی بوده تا با اتکا به توان اجرایی این دو نفر، این دو جایگاه ارتقا یافته و بهویژه بخش معاونت زنان، سمت و سوی اجرایی شدن بگیرد. در عدم بهکار گیری زنان در وزارت نیز به نظر میرسد دلیل اصلی روحانی تجربه ناکافی زنان در سطوح مدیریت کلان بوده است.
آیا باید پذیرفت که عدم استفاده از زنان در وزارت به دلیل عدم تجربه کافی آنها بوده است؟
پیش از این هیچگاه به زنان در سطوح مدیریت کلان و یا حتی در سطح معاون وزیر جز در یک دوره کوتاه در دولت احمدینژاد، فرصت حضور داده نشده تا زنان بخواهند مراحل ترقی و ارتقا را به صورت پلکانی طی کنند و چون در کشور تعداد بانوانی که این مسیر را طی کرده باشند بسیار اندک است برای روحانی دشوار بود که یک زن را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند بدون اینکه از تجربه کافی مدیریتی در عرصه کلان برخوردار باشد.
اما در مورد مردان بهگونهای دیگر عمل کرد، مثلا قاضیزاده هاشمی نیز به عنوان یک مدیر موفق بخش خصوصی مطرح بوده و سالها در این عرصه موفق عمل کرده اما تجربه کار سیاسی نداشته است و در نهایت دیدیم که او بهرغم نداشتن تجربه سیاسی و تشکیلاتی کلان، وزیر موفقی بوده و نمره خوبی نیز گرفته است.
برای استفاده از وزیر زن نباید عجله کرد و با سیاستی که در حال حاضر رئیسجمهور پیش گرفته و از زنان در مناصب معاونت وزرا و مدیران کل قرار است استفاده شود، میتوان انتظار داشت در سالهای آینده زنانی با تجربه کافی در حد وزارت تربیت شوند.
آیا عدم حضور زنان در کابینه به مسائل بیرون از دولت مربوط نبود؟ مثلا توصیهها و مشورتهایی که به رئیسجمهور داده میشد؟
نمیتوان پذیرفت که رئیسجمهور تنها به دلیل عدم تجربه کافی زنان، دست به انتخاب وزیر زن نزد. حتی اگر مقصود روحانی اشاره تلویحی به فشارهای اصولگرایان باشد، باز هم قابل قبول نیست، زیرا خود اصولگرایان در دوره احمدینژاد یک وزیر زن را برای وزارت بهداشت و درمان تجربه کرده بودند. به همین دلیل به نظر میرسد که روحانی بیشتر مصلحت اندیشی کرده است و مسیر رشد و پیشرفت پلکانی را برای زنان خواسته هموار کند.
جای خالی زنان در کابینه موجی از ناامیدی و انتقاد را نسبت به رئیسجمهور در پی داشت. رئیسجمهور چگونه میتواند این مساله را جبران کند؟
اگر آقای روحانی به هر دلیلی نتوانست وزیر زن در کابینه داشته باشد، امروز باید این مساله را در سطح معاونت وزرا جبران کند تا زمینهای برای استفاده از ظرفیت زنان در دورههای آتی در سطح وزارت فراهم شود. ضمن اینکه این انتقاد به جامعه زنان وارد است زیرا زنانی که نقش لابیگری با دولت را در ارتقای جایگاههای مدیریتی زنان ایفا میکردند، تعداد معدودی هستند و تنها برای افراد معینی لابی میکنند، آن هم بهصورت کاملا رانتی و این بزرگترین ضعف جامعه زنان است.
این تعداد معدود در رایزنیهای خود با دولت تنها خود را در نظر میگیرند و برای افزایش جایگاه خود تلاش میکنند. در حالی که باید زنان فعال حوزههای دیگر نیز مورد شناسایی قرار بگیرند.
فعالان سیاسی، بانوان کارآفرین و توانمند اقتصادی و اجتماعی و بانوانی با مدارج بالای علمی و در عین موفقیت خارج از این گردونه هستند اما در عمل میبینم لابیکنندگان حامی ارتقای جایگاه زنان، خودشان به پست میرسند و معرفی شوند، یعنی دایرهای محدود از زنان شاید 10 نفر که به هم پست تعارف میکنند و غیر از خود کسی را نمیبینند و در ضمن کسی را هم درون خود راه نمیدهند.
بنابراین معتقدید که در انتخابات شورای شهر پنجم نسبت به شما جفا شد؟
من از لفظ جفا در مورد خودم استفاده نمیکنم. من یک چهره غیر سیاسی و غیر حزبی بودم که تنها به خاطر فعالیتهای اجتماعی در حوزه آسیبها، فعالیتهای گسترده و اثرگذاری داشتهام و به دلیل همین رویکرد به درخواست برخی بزرگان اصلاحطلب در لیست شورای شهر قرار گرفتم.
عملکرد اصلاحی و بنیادی من در حوزه آسیبهای اجتماعی در شورای چهارم شهر تهران بر کسی پوشیده نیست و امروز همگان فاطمه دانشور را بهعنوان یک کارآفرین و فعال حوزه اجتماعی میشناسند اما برای تعیین لیست شورای پنجم، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بیشتر با نگاه سیاسی، افراد وابسته به تشکلها و احزاب سیاسی را فارغ از تخصص و عملکرد در حوزههای شهری برای حضور در لیست شورای شهر انتخاب کرد، اینکه در شورای سیاستگذاری مطرح شده من اصلاحطلب نیستم، باید پرسید کدام رویه من اصلاحطلبی نبوده است.
من که همواره برای تغییر و رفع مشکلات تلاش کردهام. اینکه راجع به آسیبهای اجتماعی بسیار شفاف و بلند صحبت کردهام و بسیاری از حساسیتهای بهوجود آمده در این حوزه در کشور از ارائه همین گزارشها بوده، رویه اصلاحطلبی نبوده است یا ساختارشکنی و تابوشکنیهایی که انجام دادم رویه اصلاحطلبی نبوده است؟
اعتقادتان بر این است که زنان در ایران به بلوغ سیاسی نرسیدند و این سد راه آنها برای رشد و پیشرفت است؟
عدم بلوغ سیاسی را نباید تنها و محدود به جامعه زنان دانست و متاسفانه زیاد دیده میشود در سطوح سیاسی کشور مردانی که سالها در عرصههای کلان سیاسی فعالیت داشتهاند رفتارهایی خارج از چارچوب و ضوابط حزبی و سیاسی از خود نشان دادهاند.
ادامه مطلب ...